ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﺍﺳﺘﻨﻠﯽ ﮐﻮﺭﻥ، ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺱ ﻭ ﻣﺤﻘﻖ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺳﮓ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﯿﺮﯾﺘﯿﺶ ﮐﻠﻤﺒﯿﺎ ﻃﯽ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺗﺶ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺭﺳﯿﺪﻩ : « ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ممکن است برای شما عجیب باشد ﺍﻣﺎ ﺳﮕﻬﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺸﻤﺎﺭﻧﺪ، ﺗﺎﺯﻩ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺗﺎ 150ﮐﻠﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎﻟﺒﺘﺮ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﻫﻮﺷﯿﺎﺭﺍﻧﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺳﮕﻬﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻓﺮﯾﺐ ﺩﻫﻨﺪ. » ﺍﻭ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﯼ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺳﮕﻬﺎ ﺩﺭ ﺣﻞ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﺩﺭ ﺣﺪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ( ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺳﺎﻧﺎﻥ ) ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ. ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﺸﺨﺺ ﺍﻭ ﺳﻄﺢ ﻫﻮﺵ ﺳﮕﻬﺎ راﺍ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ 2 ﺗﺎ 2.5 ﺳﺎﻟﻪ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﮐﺮﺩ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺳﻄﺢ ﻫﻮﺵ ﺳﮕﻬﺎ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﻉ ﻧﮋﺍﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺘﻐﯿﺮ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺳﻄﺢ ﻫﻮﺵ ﺳﮕﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ 3 ﻧﻮﻉ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﺮﺩ : 1 . ﺳﻄﺢ ﻫﻮﺵ ﻏﺮﯾﺰﯼ ( ﺁﻥ ﺳﻄﺢ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻪ ﺳﮓ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﺷﺪﻩ ) 2 . ﺳﻄﺢ ﻫﻮﺵ ﺗﻄﺒﯿﻘﯽ ( ﺁﻥ ﺳﻄﺢ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻪ ﺳﮓ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺯ ﻣﺤﯿﻂ ﭘﯿﺮﺍﻣﻮﻧﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﺯ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ) 3 . ﺳﻄﺢ ﮐﺎﺭﺍﯾﯽ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮﺩﺍﺭﯼ ( ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﺳﺖ ) . ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺯ ﺗﻌﺪﺍﺩ 208 ﺳﮓ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍ ﻧﺸﺎﻧﺪﻫﻨﺪﮤ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻧﻮﻉ ﺳﻮﻡ ﻫﻮﺵ ﺩﺭ ﺳﮕﻬﺎ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻧﮋﺍﺩ ﻭ ﻣﺤﯿﻂ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ. ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﺍﺳﺘﻨﻠﯽ ﮐﻮﺭﻥ ﻧﮋﺍﺩ ( Border collie ) ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ ﺳﻄﺢ ﻫﻮﺵ و ﻧﮋﺍﺩ (poodle) ﺩﻭﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻧﮋﺍﺩ ( German shepherd ) ﺭﺩﯾﻒ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ( golden retriever ) ﻭ ﭘﻨﺠﻢ (doberman ) ﺷﺸﻢ ( Shetland sheepdog ) ﻭ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻫﻔﺘﻤﯿﻦ ﻧﮋﺍﺩ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺳﻄﺢ ﻫﻮش (Labrador retrievers ) ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺳﮓ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻧﺞ ﻣﺘﻮﺳﻂ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺗﺎ 160 ﮐﻠﻤﻪ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ. ﻭ ﺳﮕﻬﺎﯼ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ (20 ﺩﺭ ﺻﺪ ﺑﺎﻻﯼ ﻟﯿﺴﺖ ) ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼ 250 ﻟﻐﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ ﺳﻄﺢ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﮓ ﻫﺎ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺯ ( Border collie ) ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺭﯾﮑﻮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ 200 ﮐﻠﻤﻪ ﺭﺍ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﻮﺩ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺭﻭﺵ fast-track-leaing بیان ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻫﻢ ﻭ ﺳﭙﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺣﺎﻓﻈﻪ که ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺍﮐﺜﺮ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﻣﯿﻤﻮﻥ ﻫﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ. ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﻧﻈﺮ ﮐﻮﺭﻥ ﺳﮕﻬﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺗﺎ 4 ﯾﺎ 5 ﺑﺸﻤﺎﺭﻧﺪ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﺜﻞ ﺟﻤﻊ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭ,حقوق حیوانات،هوش،سگ،گربه،هوش حیوانات ...ادامه مطلب
چرا حقوق حیوانات! حیوانات به اندازۀ انسانها باهوش نیستند. اخلاق و معنویتی که ما برای گونۀ خود تعریف کردهایم، در حیوانات دیگر تعریف نشده است پس چرا ما انسانها باید برای حیوانات حقوق تعریف کنیم و به آن پایبند باشیم؟ در واقع، ما انسانها نیستیم که باید برای حیوانات حقوق تعریف کنیم. تمام موجودات زنده با حقوق تعریف شدهای به دنیا میآیند، حقوقی که طبیعت برای آنها تعریف کرده است و ما انسانها با خودخواهی تمام آنها را از موجودات دیگر گرفتهایم. انسان، قدم کج اول را چند هزار سال پیش هنگامی که حیوانات وحشی را با نام حیوانات پرورشی و حیوانات کار به بردگی خود کشاند برداشت. در طول چند هزار سال گذشته ابعاد سوء استفاده از حیوانات آنچنان وسیع شده است که امروز به هر گوشهای از زندگی انسانها نگاه کنیم مستقیم یا غیر مستقیم به نمونههای بارزی از زیر پا گذاشتن حقوق طبیعی حیوانات میرسیم. اگر انسان پای خود را از گلیم خود درازتر نمیکرد و تیشه به ریشۀ طبیعت و موجودات دیگر نمیزد امروز لازم نبود نگران حقوق حیوانات باشیم ولی به هر تقدیر ما در این نقطه قرار داریم، در زمانی که در هر ثانیه ۱۶۸۰ حیوان بعد از یک زندگی نکبتبار در کشتارگاههای دنیا کشته میشوند یا در راه کشتارگاه جان میبازند یا بر اثر شرایط بسیار ناهنجار دامداریها میمیرند. در زمانی که در هر ثانیه ۴ حیوان پس از یک شکنجۀ طولانی روحی و جسمی در آزمایشگاهها میمیرند، در زمانی که در هر ۳ تا ۴ ثانیه پوست یک حیوان در دنیا زنده زنده کنده میشود تا به مصرف کلاه و کت و پالتوی انسانهای خودخواه و بیفکری برسد که فکر میکنند پولش را دارند پس چرا نخرند؟ در همین لحظه خدا میداند چند حیوان دیگر در سیرکها و باغ وحشها و مسابقات بوکس شامپانزهها، گاوبازی اسپانیاییها، جنگ سگها، جنگ خروسها و غیره و غیره فدای "سرگرمی و تفریح" یا حفظ سنّتهای (چه اصطلاح جالبی برای اعمال خشونت!) بربری دیگر میشوند. در حقیقت، وقتی از حقوق حیوانات صحبت میکنیم، صحبت از "دادن" به معنای "اعطا کردن" نیست صحبت از "پس دادن" است و آن هم نه "پس دادن کامل". ما حتی اگر بخواهیم نمیتوانیم تمام حقوقی را که در طول چند هزار سال از حیوانات گرفتهایم به آنها پس دهیم,حقوق،حیوانات،حقوق حیوانات ...ادامه مطلب